تعميق بحران اقتصادى٬ گسترش اعتراضات توده اى
با هيئت دائر حزب

يک دنياى بهتر: بحران اقتصادى جهان سرمايه دارى هر روز گسترش مى يابد. سران بورژوازى عليرغم تلاششان براى دادن "اطمينان خاطر" به جامعه٬ اما مرتبا در باره وخامت بحران هشدار ميدهند. چه راه حلهائى به روى طبقه حاکم باز است؟ مبانى اساسى کار کمونيسم امروز کدامند؟

على جوادى: اجازه دهید پاسخ به این سئوال را از طرح نکاتی پیرامون بحران ذاتی نظام سرمایه داری٬ ویژگی های همیشگی و تفاوتهای بحران کنونی آغاز کنم. بحران اقتصادی کنونی به جهات زیادی از آنچه که تاکنون بحرانهای "ادواری" سرمایه نام گذاری شده٬ متفاوت است. عمیق تر است٬ دیرپا تر است٬ گسترده تر است. اما کماکان همان عواملی که بحرانهای همیشگی سرمایه را شکل میدهند٬ این بحران با عواقب وخیم و خانمان براندازش را نیز موجب شده اند. این بحرانها اساسا از یک تناقض ذاتی در بطن پروسه انباشت سرمایه نشات میگیرند و جزء اجتناب ناپذیر نظام سرمایه داری اند. واقعیت این است که در شرایطی که کار کارگر منشاء تولید سود و ارزش اضافه در جامعه است٬ اما در روند انباشت سرمایه دائما از نسبت نیروی کار در مقایسه با وسائل و ماشین آلات تولیدی و بکار گرفته شده در پروسه تولید کاسته میشود. این واقعیت منجر به گرایش نزولی نرخ سود در نظام سرمایه داری میشود. و واقعیتی است که اجتناب ناپذیر است. نه سرمایه میتواند از گسترش بکارگیری تکنولوژی و ماشین آلات جدید در پروسه تولید خود داری کند و نه میتوانند برای همیشه خود را از شر گرایش نزولی نرخ سود خلاص کند. از این رو ما در دوره های متفاوت شاهد این هستیم که این گرایش نزولی نرخ سود عملا منجر به سقوط شدید نرخ سود سرمایه شده و سرمایه دچار یک بحران و رکود میشود. ناچارا بسیاری از سرمایه ها دچار ورشکستگی و بحران میشوند.

اما بحران حاضر دارای ویژگی های خاصی هم هست. همانطور که اشاره شد٬ عمیق تر است٬ گسترده تر است٬ دیرپا تر است. این واقعیت ناشی از تغییر و تحولاتی است که در جغرافیای سیاسی اقتصادی جهان معاصر صورت گرفته است. پس از سقوط بلوک شرق حوزه های عظیمی برای سرمایه گذاری و انباشت باز شدند. سرمایه داری دولتی بلوک شرق شکست خورده بود. سرمایه جهانی عرصه پهناوری برای استثمار و انباشت و سود آوری بدست آورده بود. این حوزه های جدید سرمایه گذاری و انباشت اساسا گستردگی ویژه بحران معاصر را تعریف میکنند. از طرف دیگر بحرانهایی که بعلت شکل گیری این حوزه های جدید تولید و انباشت سرمایه تخفیف و عقب افتاده بود به یکباره با تمام گستردگی اش اقتصاد جهان را به کام بحران کشید. بحرانی بمراتب عمیق تر و جهانی تر از بحرانهای ادواری کلاسیک سرمایه داری.    

این بحران در حال حاضر قبل از این اینکه تخفیف یافته باشد٬ بار دیگر شتاب بیشتری گرفته است. نشان داده شد که راه حل های تاکنونی سرمایه در تخفیف بحران نتوانسته است موفق و کارساز باشد. بحران کنونی از قرار قبل از آنکه نشانی از تخفیف داشته باشد در حال تعمیق و گسترش است. این واقعیت لحظه حاضر است.

تبلیغات سران بورژوازی بیان واقعیت نیازمندیهای دوگانه سیستم استثمارگرایانه حاکم است. از یک طرف ناچارند به عواقب وخیم و خانمان برانداز بحران حاضر اذعان کنند. چاره دیگری ندارند. راه دیگری هم ندارند. بحران تمامی پیکره نظامشان را در برگرفته است. از طرف دیگر ناچارند برای کنترل و مهار جامعه و مردم به جامعه "امیدهای" کاذب دهند که اوضاع در چهارچوب همین نظام بهبود خواهد یافت و گل و بلبل خواهد شد. این گوشه ای از تلاششان برای حفظ نظام موجود در کنار کل دستگاه سرکوب و تحمیق است.

راه حل های سرمایه برای حل بحران اساسا یکسانند. در محور این راه حل ها هجوم وحشیانه٬ وسیع و در اشکال مختلف به زندگی٬ معیشت و کار طبقه کارگر قرار دارد. باید بر شدت کار افزوده شود. باید بر میزان بیکاران اضافه شود. باید از خدمات اجتماعی و عمومی کاسته شود٬ باید نرخ استثمار افزایش پیدا کند٬ باید سیاست عسرت اقتصادی را در دستور قرار دهند تا شاید بتوانند بر گرایش نزولی نرخ سود برای دوره ای غلبه کنند. این اساس تلاش هر کارگزار سرمایه در مواجهه با بحران است. راه حلها٬ مرزی نمی شناسند. مذهب خاصی ندارند. قومیتی ویژه ای ندارند. اساسا یکسانند.

اما این راه حلها اکنون خود مورد تعرض توده های وسیع مردم کارکن و زحمتکش قرار دارند. اعتراضاتی که در سطوح مختلف در مهد جهان سرمایه داری مشاهده میشود٬ گوشه ای از این تقابل جهانی کار و سرمایه است. این واقعیت معضل بورژوازی را دو چندان کرده است. از یک طرف قادر به حل بحران عمیق سرمایه داری نیستند٬ از طرف دیگر با توده های مردم معترضی مواجه هستند که اجازه نمیدهند بار بحران را بر شانه هایشان قرار دهند. و این مساله اکنون به یک تقابل طبقاتی و اجتماعی میان کار و سرمایه در مقیاسی جهانی دامن زده است. آنچه ما در گوشه و کنار و در شهرهای مختلف مشاهده میکنیم دقیقا بارقه هایی از این تقابل طبقاتی است. تقابل کار و سرمایه در ابعادی گسترده و آشکار. این آن جدال طبقاتی ای است که بیش از هر زمان شرایط را برای کار و فعالیت کمونیستی آماده و مهیا کرده است.

در چنین شرایطی چه باید کرد؟ این مساله اساسی و مشغله اصلی حزب ما است. حزب در کنفرانس اخیر خود در بیانیه ای خطوط اصلی کار کمونیستی در چنین شرایطی را بر شمرده است. من در اینجا بطور مختصر به گوشه هایی از این خطوط بطور مختصر اشاره میکنم. در یک کلام ما باید بتوانیم "نه" کمونیسم کارگری را به "نه" اعتراض کارگر و مردم معترض تبدیل کنیم. اجزاء این تلاش متفاوتند. مردم معترض به دنبال پاسخ اند. از وضع موجود بیزارند. اعتراضشان به کارکرد سیستم اقتصادی و سیاسی موجود است. همین نقد را باید تیز و شفاف بیان کرد و به پرچم اعتراضی جامعه تبدیل کرد. در این شرایط باید نقد را بر نفس مبانی اقتصاد سیاسی این سیستم قرار داد. نقد های نیم پز و خام پاسخ به این وضعیت نیستند. تمام مساله این است که رهبران اعتراضی باید بدانند که اگر در مبارزه علیه سرشکن کردن بار بحران اقتصادی موفق شوند٬ تازه در اول راه قرار گرفته اند. پیروزی در این عرصه تقابل همه جانبه تری را در مقابل قرار میدهد. سرمایه داری بحران زده و شکست خورده در تحمیل بار بحران٬ هارتر تعرض میکند. وحشیانه تر تعرض میکند. باید پرچمی را برافراشت که کل این وضع موجود را نقد میکند. نقدی رادیکال و سوسیالیستی. پاسخ در نقد مارکس به وضعیت موجود است. پاسخ سازماندهی انقلاب کارگری است. پاسخ نابودی نظامی است که هدفش تنها سود و انباشت سرمایه است و ابزار تحقق چنین هدفی تنها و تنها استثمار همه جانبه طبقه کارگر.

در این زمینه باید بیشتر بحث کرد.

يک دنياى بهتر: الگوى التحرير به بغل گوش کاخ سفيد رسيده است. اشغال وال استريت و گسترش اعتراضات در آمريکا در هفته هاى اخير نمونه هاى جديد اند. ارزيابى شما از اين اعتراضات و چيست٬ محدوديتهاى آن کدامند؟ يک موضع کمونيستى کارگرى در قبال اين اعتراضات چيست؟ 

آذر ماجدى: جنبش اعتراضی ضد کاپیتالیستی دنیا را فرا گرفته است. طی سه سال اخیر این اعتراضات افت و خیزهای بسیار داشته است. همواره در گوشه و کنار جنبش اعتراضی به بیکاری و فقر وجود داشت، اما بعنوان یک جنبش اعتراضی وسیع از اروپا شروع شد، به خاورمیانه و شمال آفریقا رسید و از آنجا با مومنتومی بسیار بیشتر از دور قبل به اروپا بازگشت. موفقیت توده های معترض در تونس و مصر به سرنگونی راس نظام استبداد نور امید را به دنیا تاباند. مردم دنیا از این حرکت بجوش آمدند و کوشیدند روش اعتراضی را بیاموزند. از این رو است که التحریر به سمبل و نشانه موج جدید اعتراضی از مادرید تا نیویورک تبدیل شده است. همین واقعه بخوبی نشان میدهد که اعتراضات وسیع توده ای جهان تا چه میزان فرا ملی هستند. هیچگاه در تاریخ ما با چنین شرایطی روبرو نبوده ایم. دنیا این چنین یکپارچه بپا خیزد و بسادگی اعلام کند که از یکدیگر میاموزد. همبستگی مادی و عینی این جنبش آنچنان وسیع است که بورژوازی هنوز نتوانسته است به این همبستگی ترک بیاندازد. نتوانسته است یک «لولوی» ناسیونالیستی در مقابل آن علم کند. مردم یک درد مشترک دارند و همان را فریاد می زنند. و دنیا دارد می بیند که مردم از قاهره تا تل آویو، از مادرید تا نیویورک، از لندن تا تهران، از امان تا سانتیاگو بر مبنای مخرج مشترک انسانی شان به خیابان ها آمده اند و خواست های پایه ای خود را بیان می کنند. مردم علیه فقر و بیکاری، تبعیض و بی عدالتی، فساد حکومتی و سرکوب به اعتراض بلند شده اند. این خواست ها را به سادگی می توان در سه کلمه خلاصه کرد: مردم خواهان آزادی، برابری و رفاه هستند.  

خواست مردم در سراسر جهان یکی است؛ «نه» شان به یک پدیده مشترک است: به سرمایه داری. اما مساله راه هایی است که در مقابل آنها گذارده می شود. اکنون جریان چپ بورژوازی و جریانات چپ غیر کارگری می کوشند «آری» مردم را فرموله کنند. لذا کوشیده می شود نقد مردم به زیاده روی های بازار، به سرمایه داری عنان گسیخته، و به نئو لیبرالیسم متوجه شود، نه به کلیت نظام سرمایه داری، به کار مزدی و به مالکیت خصوصی وسایل تولید. مردم آزادی می خواهند و از سرکوب و اختناق و کنترل پلیسی عاصی شده اند، این جریان دموکراسی «کش آمده» را بعنوان آلترناتیو در مقابل مردم می گذارد. این واقعیت یک محدودیت بزرگ جنبش عظیم توده ای جاری است. ضمنا بالقوه این دیدگاه و ایدئولوژی می تواند موجب زمین خوردن این جنبش توده ای شود. ایراد اصلی این خط ایدئولوژیک عمیق نبودن آن و پاسخگو نبودن آن نیست. درصورتیکه این دیدگاه بر کلیت جنبش عظیم توده ای حاکم شود و کاملا دست بالا پیدا کند، جنبش عظیم ضد کاپیتالیستی موجود مومنتوم و قدرت حمله خود را از دست خواهد داد؛ توهم به اصلاح سرمایه داری و دموکراسی موجب سست شدن آن و سازش نالازم و بی موقع آن خواهد شد. این واقعیت را باید دریافت و در مقابل آن قد علم کرد .

همه از این سخن می گویند که این جنبش سازمانیافته از پایین است، در سطح توده ای و بی رهبر است. بورژوازی چه چپ و چه راست این مساله را نقطه مثبت این اعتراضات می نامند. این واقعیت که جنبش بیک معنا خود جوش است و از پایین سازمانیابی می شود، بخودی خود نقطه مثبتی است به این دلیل که توده مردم را در بر می گیرد و آنها فعالانه در سرنوشت خود شرکت می کنند. این پدیده ای بنوعی مشابه تشکیل مجمع عمومی است. اما اولا این اعتراضات کاملا بی رهبر نیستند و ثانیا بی رهبری نه وجه مثبت بلکه منفی آنست. از نظر ایدئولوژیک چپ غیرکارگری اکنون قوی ترین جریان درون این جنبش است. اینها هستند که این اعتراضات را تحلیل می کنند و می کوشند که تبیین خود را از آن به دنیا عرضه کنند. آنچه من آنرا دموکراسی کش آمده می نامم و در جنوب اروپا آنرا «رئال دموکراسی» می نامند، یک تلاش موهوم برای اصلاح سیستم دموکراسی است. دموکراسی نظامی منطبق با نظام سرمایه داری است. دموکراسی بیان ناقص بورژوازی از آزادی است. نقد نئولیبرالیسم یک نقد رفرمیستی از سرمایه داری است. می خواهد یک کنترل دولتی را بر بازار اعمال کند. یک نقد سوسیال دموکراتیک از سرمایه داری بازار آزاد. اینها پاسخ مردم نیستند. این اصلاحات در عرصه اقتصادی و سیاسی نه فقر، نه تبعیض، نه فساد هیات حاکمه را از بین نمی برد .

اکنون دنیا در بهترین و مناسب ترین شرایط برای سرنگونی سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم قرار دارد. هیچگاه این چنین رک و لخت و عور میلیونها انسان به اعتراض علیه اساس کاپیتالیسم بلند نشده بودند. کمونیسم کارگری باید در این شرایط بکوشد که در قامت لازم ظاهر شود. کمونیسم کارگری تنها پاسخ واقعی درد و مشقت مردم است. کمونیسم کارگری تنها جریانی است که می تواند «آزادی، برابری و رفاه» را عملی و متحقق کند. متاسفانه به دلایل متفاوت سیاسی، اجتماعی و تاریخی کمونیسم کارگری پراکنده است و هنوز نتوانسته است قدرت بالقوه خود را بالفعل سازد. کمونیسم کارگری در بعد جنبشی کلمه اکنون در خیابان ها است، مشغول اعتصاب است. اما بمعنای سیاسی-ایدئولوژیک قدرتش هنوز بسیار ضعیف است. کمونیسم کارگری باید بتواند بشکلی متشکل و تحزب یافته در این جنبش عظیم توده ای جهانی قد علم کند. باید بتواند نقد عمیق کمونیستی خود را به نقد این جنبش بدل کند. باید بتواند تبیین خود را از این خیزش عظیم و خواست مردم به تبیین غالب در میان این جنبش بدل کند. باید بتواند نقد ضد سرمایه داری را به نقد غالب و حاکم تبدیل کند. باید بجال سرمایه داری اصلاح شده، سوسیالیسم را قرار داد. بجای رئال دموکرسی سیستم شورایی را نشاند.

این یک وظیفه و رسالت بزرگ و بسیار خطیر است که بر دوش ما قرار دارد. ما اکنون به بازیگران یکی از مهمترین دوره های تاریخ بشری بدل شده ایم. آیا می توانیم نقش خویش را بخوبی ایفا کنیم. این آن سوال اساسی است که در مقابل ما قرار دارد. باید بکوشیم که در این قامت ظاهر شویم و نقد عمیق مارکس و منصور حکمت را بر این جنبش حاکم کنیم. این تنها پاسخ است .

يک دنياى بهتر: حزب در بيانيه اخيرش بر کار مستقيم کمونيستى تاکيد ميکند. جوهر ضد سرمايه دارى اعتراضات کارگران و مردم محروم روشن است اما جنبشى براى نفى سرمايه دارى در ابعاد گسترده هنوز قد علم نکرده است. استنتاجات "کار مستقيما کمونيستى" براى حزب و جنبش کمونيستى کارگرى کدامند؟

محمود احمدى: واقعیت دوره کنونی این است که ما با تشدید مبارزه طبقاتی و تقابل کار و سرمایه نه‌ فقط در سطح "ملی" و کشوری بلکه در سطح جهانی روبرو هستیم. مردم از مصر، لیبی، تونس، یونان، اسپانیا و انگلیس گرفته تا آمریکا و جنبش وال استریت نه‌ بزرگی به‌‌ نظام سرمایه داری گفته اند. چه کسی در ۱۰ سال گذشته میتوانست تصور این دوران تاریخساز کنونی را داشته باشد. چگونه میشد تصور کرد که نه‌ فقط در آفریقا، اروپا، آمریکا، خاورمیانه، بلکه در هر گوشه این کره خاکی، مردم محروم و زحمتکش برای داشتن رفاه، برابری، و آزادی، نظامی که در دهه‌های گذشته پایان تاریخ و پایان مبارزه طبقاتی را اعلام کرده بود را در مقیاس جهانی به‌‌ مصاف بکشند و بی‌ اعتبار اعلام کنند. مشخصه دوره کنونی بی‌ اعتباری و بی‌ آبرویی نظام سرمایه داری است. بی‌ دلیل نیست که هر سیاست مداری که میخواهد انتخاب شود با شعار تغییر به‌‌ میدان میا‌ید و تلاش میکند خود را از بی‌ آبرویی نظام جدا سازد. و حتی اخیرا حضرات دموکراتی‌ها در آمریکا نیز خود را هوادار جنبش اشغال وال استریت جا میزنند. دوره کنونی دوره شکست نظامی است که جز بدبختی، گرسنگی، فقر، جنگ، و بربریت برای بشریت به‌‌ ارمغان نیاورده است. سرمایه داری دچار بزرگترین بحران اقتصادی است و فاقد یک چشم انداز و راه حل روشن برای برون رفت از یکی از بزرگترین بحران سیاسی و اقتصادی حیاتش. دوره کنونی در غیاب یک جنبش قوی و قدرتمند کمونیسم کارگری آینده و دورنمای سیاه و تاریکی را در مقابل دنیا قرار میدهد. این آلترناتیو بورژوازی برای بشریت امروز است .

دیگر مشخصه دوره کنونی اعتراضات و جنبش عظیم مردم محروم و زحمتکش برای تغییر و پایان بخشیدن به‌‌ انقیاد اقتصادی و سیاسی اسارت باری است که جهان سرمایه داری برایشان به‌‌ ارمغان آورده است. در کشورهای آفریقایی و خاورمیانه، این جنبشها  یک پای اصلی‌ جدال بر سر قدرت سیاسی هستند و در قدم اول بخشى از دیکتاتورها را از اریکه قدرت به‌‌ زیر کشیدند. در این کشورها مبارزه مردم برای سرنگونی رژیمهای حاکم کماکان در جریان است. در کشورهای اروپایی و آمریکا ما شاهد جنبش وسیع زحمتکشان برای مقابله با ریاضت کشی اقتصادی و مبارزه با بیکاری و نا امنی شغلی هستیم. مبارزه وسیع کارگران و مردم در فرانسه در مقابله با دولت برای پایین نیاوردن حق بیمه باز نشستگی، شورش جوانان و محرومان در انگلیس، مبارزه گسترده کارگران و مردم زحمتکش در اسپانیا، اعتصاب و جنگ خیابانی مردم در یونان، مبارزه چندین روزه مردم در کانادا بر علیه کنفرانس   20G ، و جنبش اشغال وال استریت در قلب نیویورک و آمریکا، گوشه هاى جنبش قدرتمند و رو به رشد ضدّ سرمایه داری ٔبر علیه نظام کنونى است .

در این شرایط دوره تعرض  کمونیستی کارگر به‌‌ نظام سرمایه داری فرا رسیده است. جهان بیش از هر دوره دیگری تشنه و نیازمند مارکس، منصور حکمت و راه حل سوسیالیستی است. تجربه شرکت وسیع حزب در مبارزه مردم، و کارگران و سازمانهای چپ و سوسیالیست ٔبر علیه کنفرانس G20 با بنر "مرگ ٔبر سرمایه داری و زنده باد سوسیالسیم" و با عکس مارکس، يک شاهد قوی ديگر بر این است که بار دیگر مارکس به‌‌ جلوی صحنه آمده است. بنر ماركس مورد توجه بسيار وسيع شركت كنندگان در اين اعتراضات و رسانه ها قرار گرفت. جمع زيادى از مردم از بنر ماركس عكس ميگرفتند و تعدادى نيز در طول اين تظاهراتها بنر را در دست گرفته و در تظاهرات حمل ميكردند. بيش از ۱۰ رسانه از كانادا، آمريكا، روسيه٬ و همينطور بخش فارسى بى بى سى در مورد كنفرانس G20 و شعارهاى "مرگ بر سرمايه دارى و زنده باد سوسياليسم" و پوستر ماركس با كادرهاى حزب مصاحبه كردند. افراد و سازمانهاى ديگر فیلم شعارهاى محکم ضد سرمايه دارى و زنده باد سوسياليسم که توسط کادرهای حزب داده می شد و بنر حزب با عکس ماركس را در فيلمهاى يوتيوب خود گذاشتند كه يكى از اين فيلمهاى يوتيوب تا کنون  8۰۰۰۰ بیننده داشته است .

مارکس بعنوان تنها راه نجات از جهنمى كه سرمايه براى مردم بوجود آورده است بار دیگر به جلوی صحنه آمده است. مردم جستجوگر پاسخ خود را در نقد مارکس از نظام سرمایه داری موجود پیدا میکنند. واقعیات امروز بیش از هر زمان دیگری بر صحت حقانیت تبئين و انتقاد مارکسیستی از این جامعه تاکید میکند. اکنون بیش از هر زمان دیگری روشن شده است که جهان نیازمند راه حل دیگری است؛ یک راه حل سوسیالیستی! امروز مردم بیش از هر زمان دیگری می بينند که این ادعا که نظام سرمایه داری بهترین نظام اقتصادی و سياسى است، بزرگترین دروغ تاریخ کنونی است! میتوان به مردم نشان داد که نظام دیگری و دنياى ديگرى ممکن است! نظامی که در آن، هدف فعالیت اقتصادی نه تولید برای سود و انباشت سرمایه بلکه رفع نیازمندیهای گسترده مردم و رفاه هر چه بیشتر همه انسانها است؛ يک نظام سوسياليستى !